سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی ات، [در حدّ] شیدایی و دشمنی ات [مایه] هلاکت نباشد . دوستت را به اندازهْ دوست بدار و دشمنت رابه اندازهْ دشمن بدار . [امام علی علیه السلام]

زمهریر

 
 
تبصره1(چهارشنبه 86 خرداد 16 ساعت 3:11 عصر )

سلام به همه :

هنوزتحقیقاتم رو در زمینه(مهجوریت قرآن)کامل نکردم .خوب می دونید که فصل امتحاناته و منم که ترم آخری ام باید احیاناٌ نخونده هامو جبران کنم .

با این حال دلم نیومد دست خالی صفحه رو ببندم و این مطلب آموزنده رو که سایت تبیان منتشر کرده بود، براتون ارسال نکنم...



 
شکایت یک پیامبر(یکشنبه 86 خرداد 6 ساعت 3:49 عصر )

 

هرچند با تأخیر بود...

 

شکایت پیامبر اکرم(ص)

   

 "وَما أَرسَلنَاکَ ألاّرَحمَةَ لِلعَالَمِینَ"

پیامبرگرامی اسلام(ص)خیلی نگران امّتشان بودند، تا جایی که هنگام ملاقاتشان با خداوند،وقتی که عزرائیل برای قبض روح،ازایشان اجازه گرفتند،رسول خدا(ص) باتمام شوقی که به دیدارمعبود داشتند،بخاطرنگرانی امّتشان،اینکه چه برسرشان خواهد آمد؟اجازه قبض روح ندادند، تا اینکه ازجانب پروردگار ندایی رسید:

"ای پیامبرهرکس راکه شفاعت کنی،اوراوارد بهشت خواهیم کرد. "

     پیامبر (ص) بعد ازگرفتن جواز شفاعت برای امّتشان آماده ملاقات با معبود شدند .

"واینک تمام دلخوشیمان قول شفاعت پیامبرمان (ص) است."

     با این حال هنگام خواندن قرآن،با تعجب می بینیم، همان پیامبری که "رحمةٌ للعالمین"است ودر طول عمر شریفش هیچگاه از کسی شکایت نکرده، طبق نصّ صریح قرآن به یک آن شکایتی را مطرح می کنند.

و این شکایت از دست چه کسانی است؟  

  ازدست یهودیانی که ...یحرفون کلم الله...بودند؟

از دست بنی امیه، این شجره خبیثه که هم ایشان را اذیت می کردند وهم بعد از حیاتشان فرزندان ایشان را ؟

 از دست کسانی که به پاره تن  رسول (ص)حضرت فاطمه(س) اهانت کردند و مسیر ولایت را عوض کردند ؟

 نه با کمال تأسف،پیامبرعزیزمان از امّت خودشان شکایت می کنند...

    وچه موضوعی پیامبر(ص) را اینقدر ناراحت می کند؟که این پیامبر رحمت ،لب به شکایت می گشاید(وهمان گروهی که قول شفاعت برایشان گرفته شده نیز مشمول این شکایت می شوند)

قرآن با شدّت این شکایت را توصیف می کند:

" وَقالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إنَّ قَومِی اتَّخَذُوا هَذَا القُرآنَ مَهجُوراً" (فرقان 30).

 رسول خدا(ص)عرض کرد:"پرودگارا!امّت من این قرآن را رها کردند."

وقطعاً کسانی را که پیامبر(ص) از آنان شکایت کنند، رهسپار جهنم خواهند بود. نه اینکه شکایت رسول خدا(ص)  عامل جهنم رفتن آنها باشد،بلکه پیامبر(ص)فقط دلیل رفتن آنان را به دوزخ بیان می کنند.

پس امّت پیامبر(ص) در قیامت دو دسته اند :عده ای که قرآن را مهجور قرار دادند وقطعاً اهل دوزخ خواهند بود که پیامبر(ص) ازدیدن همین صحنه لب به شکایت می گشایند، وعده ای که از این شکایت مصونند و مورد شفاعت ایشان قرار می گیرند.

حال به راحتی می توان تشخیص داد که ما جزء کدام دسته هستیم ؟؟؟؟

    مهجوریت قرآن یعنی چه؟

مهجوریت قرآن یعنی کنارگذاشتن ورها کردن قرآن،عمل نکردن به دستورات قرآن،بهره نگرفتن از چیزی که برای آن هدف آمده است .

    اول باید بدانیم قرآن برای چه آمده است؟ وبرای چه باقی مانده؟

 باید دید که چه درقرآن نهفته است که ما لحظه ای را نمی توانیم بدون آن زندگی کنیم واینکه قرآن چه ارزش والایی دارد که خداوند خود حافظ آن است " إنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَوإنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ "

 وبه راستی مشکل بشردر چه بوده است که با آمدن قرآن حل می شده؟؟؟

 تو خود بگو قرآن که مشکل ما چه بوده است:

آیا مشکل بشر این بود که تارهای صوتی داشت وباید با این تارهای صوتی با نوایی دلنشینی مطلبی را می خواند و خدا تو را فرستاد تا تارهای صوتی بشر با نوای تو آشنا شود ؟

     آیا مشکل بشر این بود که غذایی برای تقویت حافظه اش می خواست وخدا تو را فرستاد که به وسیله تو بشرحافظه اش را تقویت کند ؟

     آیا مشکل بشر این بود که درمراسم ختم باید اتفاقی می افتاد ومطلبی قرائت می شد وتورا به این منظور فرستاد ؟

      آیا مشکل بشر این بود که در سفره عقد باید در مقابل دیدگان عروس خانم چیزی باز باشد و خدا تورا فرستاد تا عروس خانم به تو نگاه کند؟

      آیا مشکل بشر این بود که وقتی می خواست به سفر برود باید اززیرچیزی رد می شد وخدا تورا برای همین منظور فرستاد ؟

     که اگر مسئله اینها می بود، پس ما تورا مهجورنکرده ایم و همه این کارها را انجام داده ایم، حتی تورا بر سر طاقچه ها و داخل جعبه هایی زیبا احترام کرده ایم ،پس ما نمی توانیم مهجور کننده قرآن باشیم .

با این حال این بسیار بعید است که قرآن برای این چنین  منظورها فرستاده شده باشد .

    وباید اندیشید که آیا امام عاشقان و پرچمدارکربلا به شهادت رسیدند،تا قرآن بماند برای اینگونه استفاده ها ؟!!   

ادامه دارد..

"راهکارها  تا چند روز دیگه...

 

 



 
یه خبر!(سه شنبه 86 خرداد 1 ساعت 12:53 عصر )
این هفته رو می خوام اختصاص بدم به قرآن و اینکه چطور خیلی از ما خواسته و ناخواسته باعث مهجوریت قرآن می شیم...منتظر باشید...  

 
یه معرفی بی ضرر(شنبه 86 اردیبهشت 22 ساعت 10:6 صبح )

یادداشت زیر از وبلاگ "طلبه ای از نسل سوم " اضافه شده یه سری به این وبلاگ بزنین مطالبش خیلی دست  اوله. با اینکه یه چند هفته ای میشه آپ دیت نشده.

از همینجا بهش میگم:خسته نیاشی طلبه!!

 

 



 
(شنبه 86 اردیبهشت 22 ساعت 9:40 صبح )

?. قابل توجه چترهای محترم

زهرا مصطفوی (خمینی) می‌گوید: حضرت امام ـ رض ـ در ارتباط با نامحرم خیلی سخت‌گیر بودند. من پانزده ساله بودم که خواهرم ازدواج کرد. یک روز ما منزل ایشان دعوت داشتیم. همین جور که من و امام با هم وارد شدیم، دیدم دامادمان، آقای اشراقی، دارند به استقبال می‌آیند. ما از کنار باغچه‌ای داشتیم حرکت می‌کردیم. من به امام گفتم: سلام بکنم آقا؟ گفتند: واجب نیست. من هم رویم نشد که سلام نکنم و از داخل باغچه رد شدم که با آقای اشراقی روبرو نشوم.

?. داش مسعودو ایول!

«به نام پدر» حاتمی‌کیا را که دیدیم، به پیشنهاد بچه‌ها قرار شد موقع خروج از سینما برویم و پول بلیت‌ها را پس بگیریم!

اما سینما رفتن این دفعه قضیه‌اش فرق می‌کرد، نه اینکه چون راه آسمانی و بقیه نبودند تا این پیشنهاد را بدهند، نه، اصلا «اخراجی‌ها» فرق می‌کرد، موقع خروج از سینما به دربان گفتم: از طرف من از ده‌نمکی تشکر کن!

کارگرادان اخراجی‌ها می‌گوید: «مجید سوزوکی و سید مرتضی (سید جواد هاشمی) هیچ تفاوتی با یکدیگر نداشتند، تنها در قیافه ظاهری شبیه یکدیگر نبودند.»

روزنامه «جمهوری اسلامی» البته این فیلم را محکوم کرده است!

?. یک نقطه اتصال

دعوت به گفتگوی مجله «چلچـراغ» را قبول نکردم، ولی پست قبلی وبلاگ (پیام نوروزی) را در مجله‌شان منتشر کردند ... مرسیکم الله!

نویسنده: مژگان

سه شنبه، ??فروردین ????، ساعت ??:?

سلام...خوبی؟ چلچراغ خوندم آدرس وبلاگت را نوشته بود برام جالب بود. منم مثل تو از نسل سوم هستم اما با کیلومترها فاصله حقیقی اما شاید با فاصله ای بسیار کم در دنیای مجازی. می بینی تکنولوژی چه میکنه؟ منم میدونستم که آخوندها از مریخ نیومدند من خاتمی و ابطحی را خیلی دوست دارم. نمیخام خیلی حرف بزنم چون شاید وقت خوندنشو نداشته باشی. اما وقتی وبلاگتو باز کردم دیدم تو هم داری جمعه ها را میشماری همین یک نقطه اتصال کافیه حتی اگه من کامران و هومن گوش کنم و تو... راستی تو موسیقی چی گوش میکنی؟

اینجا همه دارند جمعه‌ها را می شمارند ... «تمام شده‌ایم، بیا!»

?. بریم گناه!

نفسم اصرار کرد که: بیا بریم گناه کنیم!

گفتم بریم ...

ضایع شدیم و برگشتیم؛ یاد دعای بعد از نمازم افتادم: «خدایا، نذار گناه کنم، نذار ... .»

از وبلاگ: مشترک مورد نظر



 
خاطره یک روز دیگر:رضایت...(چهارشنبه 86 اردیبهشت 19 ساعت 12:59 عصر )

 

هوالحق...

 

 

شرح حال نخواهم نوشت،

 از عمق گرمای وجودم نیز سخن نخواهم گفت،

حجم نگاه های از همه رنگ را هم نخواهم شمرد، از شبهای هجران و ناله های شبانه هم خبری نیست که نیست...

 بی درد ماندن نعمتی است که نصیب هر کسی نخواهد شد، جز آنکه کسی باشد؛ همیشه راضی.

رضایت تو درد را نمی شناسد، حتی اگر از طبقه هفتم آسمان هم هبوط کرده باشی!

دیر زمانیست که سخت نمی نویسم وهرکس را که  ازنوشته هایم بهره ایست،شایدکه خوب می فهمد، ولی اکنون نه ...دیشب..

دیشب گریستم نه از نوع ناله های شبانه،در چارقد سیاه شب،خویش را همچون ستاره ای کوچک و نورانی،چشمک زنان یافتم،درحال یافتن پاسخهای همیشه پنهانش. چشمانش را تا جای ممکن باز کرده بود و خوب می پایید آنچه را که شبها بود  دیگر نمی دید،

سرمایِش روزگار او را چه خوب پوشانده بود و نقطه نقطه احساسش را مور مور می کرد و حال از گرمای کسی،درحال ذوب شدن.

سؤال کرد وچه زیبا پاسخش را بلعید.

قدم که برمی داشت چشمانی او را نظاره گر بودند تا مبادا که زمین بخورد

،برخلاف گاهی که بدجوری زمین می خورد

و حس اینکه کسی هلش می داد؟؟!!

کرشمه های شب همچنان ادامه داشت

  و خیال نداشت تا پرده از نقاب صبح بردارد،

او را خسته کرد و خوابش برد،

با اشک در چشمانش و سری پر باد و فکری مغشوش.

 نشانه ای یافت بوقت صبحگاه،

که شاید حکایت از پایان روزها و قرارها بود...شاید

 با این حال سرخوش نشد و اندیشید کی زمین خورده است ؟

پاسخی نیافت پرسید و پرسید ...

بی خیال از کنار درختان،

صبح از خانه بیرون زد،

نامش را در دلش فریاد کرد

 و بعد خاموش کنان قدم برداشت

و اکنون در سکوتی آرام نزدیک سر دادن سرود

 و گوش به صدای روشن باد، 

می نگارد بر برگ های این روزگار همیشه گذرا. راستی این را هم بگویم:

او هنوز در پی یافتن پاسخی می اندیشد،

حتی پاسخی سیاه و سفید... 

                                                نگاهش بدار...  

 



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 2  بازدید

بازدیدهای دیروز:1  بازدید

مجموع بازدیدها: 74276  بازدید


» ?پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «



» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «